یکی از شگفتی های زبان انسان این است که به گونه های بسیار و رنگارنگ پدیدار می شود. معمولامردم هر یک از شهرها به شکل خاصّی سخن می گویند ولی همهی آنها خود را اهلِ یک زبان یعنی زبان فارسی می دانند .این گوناگونی در عینِ یگانگی از ویژگی های بارز زبان انسان است.
به شکل هایی از زبان که هر کدام در زمان، مکان،اجتماع و موقعیتِ سنّی معینی به کار می روند گونه گفته می شود . ما در هر موقعیت با گونه ی زبانی ویژه ی همان موقعیت حرف می زنیم ؛ مثلاً ، در حضورِ معلّمِ خود از یک گونه ی زبانی استفاده می کنیم ، درمیان دوستانِ خود ازگونه ای دیگرودر جمعِ خانواده هم از یک گونه ی دیگری،. تنها کافی است جای گونه های زبان را عوض کنیم تا به تفاوت های آن ها پی ببریم . به شکلی از یک زبان که فقط در تلفّظ با هم فرق دارند لهجه می گویند؛ مثلاً ، وقتی یک یزدی به فارسی تهرانی حرف می زند ، نشانه ها و تکیه های آویی خاصّی دارد که به آسانی می فهمیم که زبان ایشان یک نشانه ی محلّی دارد به این شکل از زبان، لهجه می گوییم . به شکل هایی از یک زبان که علاوه بر تلفّظ ،درکلمات و قواعدِ دستوری نیز با هم فرق داشته باشند ؛ گویش گفته می شود.